قسمت اول

واقعا این جمله‌ی گزارشگران فوتبال درسته که می‌گن زمان برای تیم برنده به کندی می‌گذره و برای تیم بازنده به سرعت؛ حتما شما هم این مسئله رو تجربه کردید که گاهی زمان با سرعتی لاک‌پشتی می‌گذرد؛ اما بعضی وقت‌ها هشت سیلندر می‌گازد و با سرعت هرچه تمام‌تر به پیش می‌رود؛ نمونه‌اش همین تعطیلات تابستان که به سرعت برق و باد گذشت و انگار‌نه‌انگار که سه ماه بود، اون هم سه ماه سی‌ویک روزه!! بی‌خیال؛ به هر حال هرچه بود گذشت و ماه مهر رسید تا باز مدرسه‌ها باز شود و حال و هوای شاد و جذاب مدرسه‌ها در تمام کشور فراگیر شود و خداوکیلی اگر از هر نوجوان با انصافی بپرسید، قبول می‌کند که حال و هوای مدرسه و درس و تحصیل و نشاط آن به همه‌ی مشکلات و گرفتاری‌های احتمالی، به بیکاری و... در تابستان می‌ارزد.

اما مدرسه و تحصیل و مسائل مرتبط با آن تنها در درس و سواد‌آموزی خلاصه نمی‌شود و حضور در این فضای مقدس و ارزشمند، که خانه‌ی دوم ما هم محسوب می‌شود، دارای آداب و رسوم خاص خود است و برای همه‌ی دانش‌آموزان به‌خصوص آن‌هایی که به سن بلوغ رسیدند و حلال و حرام خدا برای‌شان مهم است، توجه به این نکات ضروری، بلکه حیاتی است؛ به همین دلیل ان‌شاءالله در چند شماره به احکام شرعی مربوط به درس و مدرسه خواهیم پرداخت.
 

بیت‌الماله می‌فهمی‌ "بیت المال"؟

 بیت‌المال عنوانی است که به هر پول یا وسیله‌ی عمومی که برای استفاده‌ی عموم افراد جامعه تهیه شده گفته می‌شود؛ مثلا اتوبوس‌های شرکت واحد، لامپ‌های تیر برق، صندلی‌های استادیوم، لیوان مسجد محله و نمونه‌هایی از این قبیل در زمره‌ی اموال عمومی یا بیت‌المال محسوب می‌شوند که کسی حق استفاده‌ی بی‌مورد یا تخریب و صدمه زدن به این اموال عمومی را ندارد.

یکی از مهم‌ترین مشکلاتی که در فضای مدرسه دانش‌آموزان را تهدید می‌کند، بی‌توجهی به اموال عمومی مدارس، اعم از تخته، میز، صندلی، بخاری و... است و دیده می‌شود برخی از دانش‌آموزان با کم‌توجهی نسبت به بیت‌المال بودن این لوازم از روی تفریح یا شوخی و حتی قدرت‌نمایی برای دیگر هم‌کلاسی‌ها، دست به تخریب این لوازم می‌زنند؛ مثلا کندن روکش صندلی یا نوشتن با خودکار یا کنده‌کاری‌های هنرمندانه روی نیمکت یا صندلی چوبی، حتی استفاده‌ی بی‌مورد از ماژیک‌های تخته‌سفید از مصادیق این صدمه زدن به بیت‌المال هستند که تحت هیچ شرایطی قابل چشم‌پوشی نیستند و باید حتما جبران شوند.

البته با کمال تأسف باید گفت: این مشکل فقط مربوط به مدارس پسرانه نمی‌شود و دخترخانم‌های دانش‌آموز هم که از هر انگشت‌شان هنری می‌بارد، در کشیدن نقاشی‌های گل و بلبل و قلب تیر‌خورده روی میز و صندلی، مهارت عجیبی دارند و نباید خیال خود را از این جهت آسوده ببینند و اگر خدای نکرده در این زمینه بی‌توجهی‌هایی داشتند، حتما باید با هماهنگی مسئولان مدرسه یا اداره‌ی آموزش و پرورش این صدمه‌ی مالی را جبران کنند.

و در نهایت این‌که این مشکل فقط مربوط به مدارس دولتی نمی‌شود و حتی در مدارس غیرانتفاعی یا خصوصی هم همین مشکل وجود دارد، با این تفاوت که در آن‌جا فرد خاطی نه به بیت‌المال دولت که به فرد یا افراد خاصی که مالک مدرسه و اموال آن محسوب می‌شوند بدهکار است و باید از آن‌ها حلالیت بطلبد.
 

غیبتی بدتر از غیبت غیرموجه

یکی از مهم‌ترین اصول همه‌ی مدارس، رعایت نظم و انضباط و حضور مستمر و مشخص در مدرسه است و هیچ مدرسه‌ای پیدا نمی‌شود که در برابر غیبت دانش‌آموزانش بی‌تفاوت باشد مگر این‌که غیبت موجه باشد؛ اما دانش‌آموزان عزیز باید مراقب خطر غیبتی دیگر هم باشند که همان بدگویی و عیب‌جویی پشت سر دیگران است.

متأسفانه عده‌ای از افراد، فکر می‌کنند بدگویی و آشکار کردن عیب دیگر دانش‌آموزان برای خنداندن دیگران کاری طبیعی و متناسب با فضای مدرسه است و چون همگانی و فراگیر است، اشکالی ندارد، در حالی که محیط دوستانه مدرسه و جو شاد و پرنشاط آن، تفاوتی با دیگر فضاها مانند خانه و محله و خیابان ندارد و به هیچ وجه حق نداریم عیب و ایراد دوست‌مان یا یکی از دانش‌آموزان مدرسه را برای دیگران بازگو کنیم و مثلا بگوییم فلانی در کیفش چه بوده که آقای مدیر توبیخش کرده یا فلانی را بیرون مدرسه کجا و مشغول چه کاری دیدیم.

بدتراز این‌ها آن است که متأسفانه برخی از دانش‌آموزان به‌راحتی پشت سر دبیران و معلمان و کارکنان مدرسه مشغول صحبت‌های نامناسب می‌شوند و راست و دروغ را به هم می‌بافند تا دیگران را با این حرف‌های نامناسب بخندانند یا دل خود را نسبت به مسئول یا دبیری خنک کنند؛ غافل از این‌که این گناه کبیره از بدترین گناهان محسوب می‌شود که علاوه بر توبه و استغفار در پیشگاه خداوند، حق‌الناس هم محسوب می‌شود و باید از کسی که نسبت به او غیبت شده، طلب حلالیت شود و چه‌قدر بد است که انسان در برابر معلم خود، که حق تعلیم و علم‌آموزی بر گردنش دارد، مرتکب این خطا و اشتباه شود.

 در شماره‌ی بعد به نکات دیگری در این خصوص خواهیم پرداخت. ان‌شاءالله

نویسنده: روح‌الله حبیبیان
تصویرساز: احسان سلیمانی